این من سرما

نوت چهار. نمیدونم چرا نوشتم چهار... آخه هیچ سه دو یا یکی وجود نداره. باری به هر جهت، چهارمین تصویر ذهنی رو پیاده میکنم... یه پروژکتور روی یه سه پایه درست وسط عرض دیوار ، یه قدم مونده به آخر اتاق روشن میشه و نور سفیدش سو سو زنان کم و زیاد میشه... روبهروی دیوارِ پشتش، درسمت دیگه ی اتاق جلوی پروژکتور یه پرده ی سفید بزرگ نچسبیده به دیوار با فاصله نصبه و روش یه زن و مرد سیاه و سفید دست دور هم انداختن و با آرامش خاصی دارن اینور اونور میکنن خودشون رو... آغاز یه رقص ، موزیک با شروعی آرام.... زن و مرد روی پرده رقص رو شروع کردن و با هم... روبهروی هم.. هماهنگ با هم و موزیک دارن میرقصن. ما بین پروژکتور و این من سرما...ادامه مطلب

 شروع یک موسیقی رو با زدن نُت رِ دوست دارم. نه اونقدر ریزه مث می یا لا، نه سُل طوری... آره رِ به این حال میآد.

 

این من سرما...

مقتول:

هیشوقت فکرش رو هم نمیکردم! اصن باور کردنی نیست برام که اون بچه با اون چشمای دریاییش، یه روز کلی سال بعد مث بختک بشن خونوادش، بیوفتن اینطوری رومون...

 

 

این من سرما...

 

 

دَرد.

 

این من سرما...

کاش یه دونه من میومد رو به روم مینشست میگفت من سرمام، مشاور و روانپزشکم و تخصصم سرماشناسی در دانشگاه هاروارده. بشین عزیزم روی این صندلیِ راحتی. قبل از اینکه بخوای حرفی بزنی، یه کم بخواب.

تو چرا اینقدر خسته ای؟

آرامشه نگاهش رو به طرز دیوونه واری خواستارم. این روزا هر چی توی آینه نگاه میکنم خبری ازش نیست.

این من سرما...